- از سر
- از آغاز از ابتدا از اول، از نو مجددا بازهم دوباره. یا از سر آغاز کردن، از سر آغازیدن از سر گرفتن از نو شروع کردن استیناف. یا از سر باز کردن، رفع کردن دفع کردن، یا از سر به در کردن، از سر بیرون کردن از یاد بردن فراموش کردن، یا از سر گرفتن، از نو آغاز کردن دوباره شروع کردن، یا از سر نهادن، از سر برداشتن از یاد بردن، یا از سر وا کردن، از سر باز کردن دور کردن بلطایف الحیل، (دراصطح گنجفه بازان) انداختن ورق م گنجفه برای ورق بیش است. از راه بطریق: از سر یاری. توضیح باین معنی دائم اضافه است. یا از سر دست. در حال فورا، کاری که چست و جلد کنند، سخنی که بی تاء مل گویند. یا از سر ضرورت. از روی ناچاری. یا از سر غرور. از روی غرور. از روی غرور از راه تکبر. یا از سر نو
معنی از سر - جستجوی لغت در جدول جو
- از سر
- از روی، از راه
از آغاز، از اول، از نو، دوباره
- از سر ((اَ سَ))
- از آغاز، از ابتدا، از اول، از نو، مجدداً باز هم، دوباره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
از حفظ از حافظه. بر فراز روی بای فوق: (یکی آتشی بر شده تابناک میان باد و آب ازبر تیره خاک) (فردوسی)، توضیح این کلمه بدین معنی زم اضافه است
سزاوار زیبا یق برازنده شایان: (فرستاد بر میمنه سی هزار گزیده سوار از در کارزار) (فردوسی) توضیح زم اضافه است
تجربه کردن
ازنو مجددا دوباره
سراپا در تمام تن، از آغاز تا انجام
از نو آغاز کردن، دوباره شروع کردن
از سر بیرون کردن، از یاد بردن، فراموش کردن
رد کردن، دور کردن کسی یا رد کردن کاری به حیله یا بهانه ای
رفع کردن، رد کردن
Resumption
одинаковость
(DE) Wiederaufnahme
подібність
(PL) wznowienie
(PT) retoma
(IT) ripresa
(ES) reanudación
(FR) reprise
(NL) hervatting
ความเหมือนกัน
(ID) penghentian ulang
رياضيًّا
समानता